دیکشنری
داستان آبیدیک
Synchronous Operation
sɪŋkɹənəs ɑpəɹe͡iʃən
فارسی
1
عمومی
::
عمل همگام
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SYNCHRONISM
SYNCHRONIZATION
SYNCHRONIZE
SYNCHRONIZE WITH
SYNCHRONIZED
SYNCHRONIZED INTERMITTENT MANDATORY VENTILATION
SYNCHRONIZER
SYNCHRONIZING
SYNCHRONOUS
SYNCHRONOUS COMPUTER
SYNCHRONOUS DIGITAL HIERARCHY
SYNCHRONOUS KRILL HERD ALGORITHM
SYNCHRONOUS MACHINE
SYNCHRONOUS MANAGEMENT
SYNCHRONOUS MULTIPLEXOR
SYNCHRONOUS OPERATION
SYNCHRONOUS SYSTEM
SYNCHRONOUS TRACKING
SYNCHRONOUS TRANSMISSION
SYNCHRONY
SYNCHROTRON
SYNCHROTRON RADIATION
SYNCLINAL
SYNCLINE
SYNCOPAL
SYNCOPATE
SYNCOPATION
SYNCOPATIVE
SYNCOPATOR
SYNCOPE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید